موسیقی سیاه ، خوب یا بد؟

۱۳۸۹ مهر ۲, جمعه در ۱۶:۴۰

در سیاره ای که ملیون ها سال است با شتاب به سوی فراموشی می رود ما در میان غم زاده شده ایم؛ بزرگ می شویم ، تلاش و تقلا می کنیم، بیمار می شویم، رنج می بریم، سبب رنج دیگران می شویم، گریه و مویه می کنیم، می میریم، دیگران هم می میرند، و موجودات دیگری به دنیا می آیند تا این کمدی بی معنی را از سر گیرند.
(تونل – اثر ارنستو ساباتو)

در سال های اخیر شاهد رشد چشمگیر گروه هایی هستیم که موسیقی شان را با اندوه، سیاهی، ناامیدی، افسردگی و خودکشی می شناسند. بلک متال و دوم متال در میان دیگر سبک های موسیقی متال بستر بسیار خوبی برای ظهور این گروه ها بوده است. تا جایی که مشتقاتی هم چون suicidal black metal و depressive black metal و funeral doom و... نهایت سیاهی و تاریکی را در ذهن ها تداعی می کنند. دپرسیو بلک متال که گاهی با بلک متال خودکشی گرا یکی شمرده می شود جولانگاه گروه هایی است که در اشعارشان از خودکشی، خودآزاری، خودزنی، خود تخریبی، جنون و... سخن می گویند و «نیستی» را راه رهایی آ دمی از رنج ها معرفی می کنند. وکالیست ها ضجه می زنند و گیتار فضای رعب آور و غم بار و درامز با سرعت زیاد، آشفتگی و ویرانگری زندگی را در ذهن تصویر می کنند و شنونده گاهی آن چنان تحت تاثیر قرار می گیرد که پس از شنیدن آهنگ، از زنده بودن خود خوشحال می شود!

در این نوشتار می خواهم به بررسی چند پرسش اساسی بپردازم:
ریشه رشد و گسترش موسیقی سیاه چیست؟
هدف از اشعار و موسیقی این چنینی چیست؟ انگیزه ی سازندگان این آهنگ ها چه می باشد؟
اصولا وجود این بند ها مفیدند یا مضر؟
مخاطبان این موسیقی کیستند؟

نگارنده قصد دارد دریافت های تجربی و انگاره های علمی خود را – هر چند ناقص و کوتاه – در حد بضاعت خود و وبلاگ با شما در میان بگذارد. قبل از تشریح و توضیح بیشتر اضافه می کنم قصد تقبیح و تکریم سبکی ویژه  و موسیقی ویژه و گروهی ویژه را نداشته و در نهایت بی طرفی این مقاله را از سر می گیرم.

وجود موسیقی سرشار از ناامیدی و غم – که از این پس من به آن موسیقی سیاه می گویم - حاکی از وجود مخاطب غمگین و ناامید است آن چنان که وجود پزشک حاکی از بیمار. مخاطب غمگین اتفاقا ممکن است در دنیایی زندگی کند که از رفاه و آسایش خوبی برخوردار باشد. این مخاطب موسیقی بعضا شاد رپ، موسیقی عامه پسند پاپ، موسیقی آرامش بخش لایت، موسیقی هیجانی راک، موسیقی سنتی کلاسیک، موسیقی بومی کانتری و... را می شناسد اما انتخاب او موسیقی سیاه و غمبار دپرسیو است.
این مخاطب اتفاقا ممکن است شرایط مالی خوبی داشته باشد و در سرزمینی مرفه و توسعه یافته که از حقوق مدنی و آزادی های اجتماعی خوبی برخوردار است زندگی کند. پس علت تمایل چنین مخاطبی به موسیقی سیاه چیست؟

دنیای مدرن با همه امکانات و ابزارها ی رفاهی اش – از رشد تکنولوژی تا رشد فرهنگی، اجتماعی و سیاسی- نتوانسته است از درد ها و آمال انسان مدرن بکاهد. این واقعیت تلخ را می توان با رجوع به آمارهای افسردگی و خودکشی در کشور های توسعه یافته یافت. پژوهش های انجام‌شده در اين زمينه نشان مي‌دهد كه در اروپا و آمريكا  15 تا  30درصد بزرگسالان در طول زندگي‌شان حتماً يك‌بار به افسردگي عميق مبتلا شده‌اند. شیکور ساکسنا، یکی از اعضای بخش بهداشت روانی در سازمان بهداشت جهانی چنین می گوید:  آمار و ارقام ما نشان می دهد که بار افسردگی احتمالا افزایش خواهد یافت تا جایی که در سال 2030 این بیماری در مقایسه با همه ی بیماری های دیگر که آدمی با آن ها مواجه است، بزرگترین بار برای بهداشت در جهان خواهد بود .
روابط اجتماعی شکننده و ضعیف ناشی از ظهور فضای مجازی و روابط غیر رودر رو، نابسندگی ناشی از افزایش انتظارات و انتخاب ها که منجر به ناخرسندی می شود، افزایش دغدغه های فکری ناشی از تاثیرات پول و قدرت در روابط اجتماعی و تغییر تعریف خوشبختی و موفقیت، ماشینی شدن زندگی ناشی از صنعتی شدن و دیگر اختلالات دنیای مدرن هر کدام بشر امروز را سرگردان، ناخرسند  و افسرده کرده است.
کارل یاسپرس در این باره چنین می گوید:
امروزه مغاک حاصل از ناخرسندی از دستیابی صرف و آن گونه بی یاوری که پیامد در هم شکستن مجراهای ارتباطی است، چنان تنهایی روحی ای پدید  آورده است که پیش از این هرگز وجود نداشته است. این تنهایی خود را پنهان می کند و به عبث تسلی و خلاصی خود را در رفتارهای نابخردانه و شهوانی می جوید تا آن جا که سرانجام به درک عمیق اهمیت ایجاد همپیوندی میان آدمیان هدایت شود.
بسياري از آدمیان ، افسردگي خود را به صورت خستگي ، بي قراري و تظاهر به بيماري نشان مي دهند و در حالت افراطي به صورت فعاليت هاي جنسي ، پرخاشگري و رفتار بزهكارانه بروز مي دهند .

بنیانگذاران گروه های موسیقی سیاه، لزوما انسان های دیوانه و افراد مالیخولیایی و بیماران روانی نیستند. آن ها با ساختن این موسیقی دست به گونه ای تخلیه روانی می زنند – آن گونه که همه ی ما به درد دل کردن یا به درد دل شنیدن علاقه مندیم. موسیقی سیاه و غم آلود اگر بتواند باعث تخلیه روانی و ایجاد حس همدردی در شنونده بشود می تواند به عنوان مسکنی قوی برای انسان مدرن شناخته شود. آزادسازی انرژی ها و هیجانات منفی و همدردی با ترانه سرا و موسیقی آن، می تواند تاثیرات مثبتی روی شنونده داشته باشد.
همان گونه که با روبه رو شدن با دیوانگان، بیماران روانی و معلولان جسمی و ذهنی احساس قدرت، شادمانی و شکرگزاری حاصل از سلامت  خود و احساس اعتماد به نفس فراوانی می کنیم، شنیدن این موسیقی نیز چنین تاثیری را می تواند داشته باشد.
اما گاهی ترغیب و تشویق به خودکشی، افسردگی و خودآزاری در ترانه ها شنونده ی کم ظرفیت و تازه کار موسیقی سیاه را در گرداب مشکلات و گرفتاری های خود غرق کرده و او را به اوج افسردگی و نومیدی می رساند و این چنین است که بستر مناسبی برای اقدامات و تصمیمات عجولانه و نابخردانه فراهم می شود.
به دیگر سخن، این موسیقی دو تاثیر متفاوت می تواند داشته باشد:
  1. 1)از غم ها و مشکلات فکری و روحی انسان بکاهد و او را به آرامش و آسودگی فکری هدایت کند.
  2. 2)بارقه ی امید و انگیزه ی زندگی اش را به ناامیدی و محکومیت به شکست بدل سازد.

بر پایه ی پژوهش جدیدی که به تازگی در مجله British Journal of Psychology به چاپ رسیده ، برخی مردم به موسیقی گوش می دهند تا احساسات خود را تحت کنترل در آورند. این افراد که اغلب عصبی و درون گرا هستند بیشتر از موسیقی جهت فضاسازی عاطفی برای خود و دیگران، تقویت روحیه و ایجاد انگیزش استفاده می کنند. حال آن که گروه دیگری با پشتوانه و انگیزه ی فکری بر موسیقی مورد نظر تمرکز می کنند. این افراد احتمالا موسیقی را بیشتر به شکل منطقی و ادراکی می شناسند، بر روی پیچیدگی های فنی و هنری آن متمرکز می شوند و با گوشی نقاد به ارزیابی قطعات می نشینند.
بیشتر شنوندگان موسیقی سیاه و دپرسیو از دسته نخست هستند. از این روست که متاسفانه در حوزه ی موسیقی سیاه در سال های اخیر شاهد آلبوم ها و گروه های ضعیفی هستیم که از نقطه نظر فنی و هنری حرفی برای گفتن نداشته اند؛ همان بند هایی که نام depressive black metal یا suicidal black metal را با خود حمل می کنند و از قضا توانسته اند شنونده های فراوانی را پیرامون خود گرد آورند اما موسیقی شان ضعیف و ابتدایی است.
هر چند موسیقی می تواند به ارضای احساسی و عاطفی شنونده کمک کند اما فراموش نکنیم موسیقی خود هدف است و نه ابزاری برای رسیدن به هدف؛ به دیگر سخن، موسیقی صرفا  ابزار به گریه در آوردن شنونده، در فکر فرو بردن او، شاد کردن او، به آرامش رساندن او، تهییج او و غیره نیست بلکه شنیدن موسیقی خود از والاترین اهداف است که می تواند همه ی آن ها را به همراه داشته باشد از این رو است که در انتخاب هدف باید دقت شود  و همواره شنیدن آگاهانه را به مخاطبان هر نوع موسیقی توصیه می کنم.
موسیقی خوب باید بتواند تحرک فکری و ذهنی در شنونده پدید آورد. موسیقی ای که صرفا فضاهای تیره و تار و نواهای مالیخولیایی دارد و کرختی و سکون را به شنونده تحمیل می کند چیزی بهتر از روضه خوانی های مداحان و عربده کشی های شان نیست.



40 نظر

  1. MAT نوشته:

    یه موج جدیدی تو همین دپرسیو بلک هست ...خواستگاهشم اروپا و فرانسه هست....shogaze ... تلفیقی از موسیقی دپرسیو و راک هست..حتما گوش کنید..
    در مورد ارزش گذاریت در مورد موسیقی موافق نیسم..موسیقی خوب لزوما این نیست که شنونده رو زنده نگه داره بعضی موسیقی ها برای یک بار شنیدن ساخته شدن...

  2. آرش نوشته:

    درود جناب mat
    با shogaze آشنایی خوبی دارم و کارهای این سبک رو خیلی دوست دارم.
    جالبه خب خودت که گفتی بعضی از موسیقی ها برای یک بار شنیدن ساخته شدن ... این دیگه موسیقی خوب نیست!! پس با چی موافق نیستی؟!
    مرسی از حضورت

  3. بابک نوشته:

    به نظرم دسته سومی هم در بین شنونده های موسیقی (مخصوصا "سبکهای سیاه") هستند.
    دسته ای که نه در احساسات موسیقی غرق میشن و نه به اون نگاه منتقدانه دارند. دسته ای که فقط برای اینکه بگن با دیگران تفاوت دارند و آدمهای روشنفکر(!!)ی هستند به انواع خاصی از موسیقی رو میارن. البته شاید اگر از یه زاویه دیگه نگاه کنیم این دسته هم زیرمجموعه دسته اول به حساب بیان... به هر حال گروههای سیاه هم روی اینگونه طرفدارها حساب ویژه ای باز میکنن.

    راستی یه موضوع کوچیکی هست که توی پرانتز باید بگم:
    همونطور که میبینی من پستت رو خوندم و در قسمت نظرات "نظرم" رو نوشتم. فکر کنم قسمت نظرات برای این ساخته شده که نظرمون در مورد پست رو توش بنویسیم... تبلیغ برای پست جدیدمون جاش یه جای دیگه است، نه بخش نظرات

  4. Metal Heart نوشته:

    سلام
    راستش من حرف هاتو قبول دارم
    بیشتر برام این مهمه که از چه نوع موسیقی لذت می برم.موسیقی که بتونم بهش بارها گوش بدم و خسته نشم.مموسیقی که حرف دل منو بزنه.

    اما واقعا تاسف انگیزه که یه سری موسیقی رو برای پز دادن گوش بدن و برای این که خودشونو نشون بدن.
    آدم باید موسیقی مورد علاقشو برای خودش گوش بده نه برای دیگران

    اما در مورد خوب یا بد بودن سبک هایی مثل دوم و بلک به نظر من این حرف اشتباهیه که آدم فکر کنه این سبک ها مخربن.یا این که بعد از یه مدت ادمو افسرده می کنن.اتفاقا خیلی اوقات وقتی شنونده با اشعار احساس همدردی می کنه باعث آرامش و تسکینش می شه

  5. فــریـــد نوشته:

    ممنونم نکات زیادی یاد گرفتم . چون این موسیقی های خود کشانه رو اصلن نمیشناختم. بازخورد این موسیقی میتونه در اشخاص متفاوت ، مربوط به ابعاد شخصیتی شون باشه .من از دیدن افرادی که مشکل دارن احساس خوبی بهم دست نمی ده .نوع سومی هم هست که من بیشتر به اون تمایل دارم و اون کسب آگاهیه از طریق بیان حقیقت . شاید این یه احساس نیهیلیستی تفسیر بشه ولی اعتقاد دارم درک حقایق تا مراحل پیش از دانش طربناک ( عبارت مصطلح نیچه ) ، موجب افزایش پریشانی و ناراحتی میشه .با این جمله ((موسیقی خود هدف است و نه ابزاری برای رسیدن به هدف)) هم اگر بخاد به عنوان یه حکم ابراز بشه مخالفم چون یه امر نسبیه. این جمله (( موسیقی خوب باید بتواند تحرک فکری و ذهنی در شنونده پدید آورد)) خودش نشون دهنده اینه که گوینده به دنبال هدایت شنونده موسیقی به سمت هدف خاصیه .

    با لغات داخل پرانتز بابک هم موافقم.

  6. آرش نوشته:

    درود بابک جان
    دسته ی سوم مورد نظر تو آن قدر ها هم زیاد نیستند که بشه در دید کلان به اونها پرداخت. ضمناً این دسته از اونجا که در موسیقی رو برای کنترل احساساتشون گوش نمی دن نمی تونن در دسته اول قرار بگیرند... جای دیگری باید به این ها پرداخت.
    مرسی از نظرت

  7. آرش نوشته:

    درود شهره جان
    آره تاسف برانگیزه... اما بحث این مقاله شنونده های واقعی موسیقی بودند نه اونها که ظاهراً موسیقی سیاه رو دوست دارند.
    در مورد اینکه گفتی سبک های دوم و بلک مخرب نیستند هم فکر می کنم تمام حرف این مقاله هم همین بود.
    مرسی

  8. آرش نوشته:

    درود فرید جان
    در مورد نسبی بودن جمله ی ((موسیقی خود هدف است و نه ابزاری برای رسیدن به هدف)) باهات موافق نیستم .. کاش بیشتر توضیح می دادی... چرا نسبیه؟؟
    ضمناً اگه ادامه ی همین خط رو بخونی متوجه می شی که منظور دقیقم از این جمله چیه: به دیگر سخن، موسیقی صرفا ابزار به گریه در آوردن شنونده، در فکر فرو بردن او، شاد کردن او، به آرامش رساندن او، تهییج او و غیره نیست...

    ضمناً در جمله ی (( موسیقی خوب باید بتواند تحرک فکری و ذهنی در شنونده پدید آورد)) هیچ هدفی برای موسیقی مشخص نشده!! فقط معیار موسیقی خوب را بیان کردم همین.

    مرسی از توجهت
    بای

  9. سعید نوشته:

    سلام آرش
    بالاخره تو اومدی!
    اول از همه تو اون قسمتی که فضا سازی سازها تو این نوع موسیقی رو گفتی اگه از فضایی هم که گیتار بیس القاء میکنه میگفتی بد نمیشد !
    موضوع پستت همیشه تو ذهنم بود ولی چند وقتی هست که بیش از پیش فکرمو مشغول کرده. یه چیزی واقعا" برام جای سؤاله ، چرا کسایی که موسیقی متال گوش میدن ناخودآگاه به سمت همین موسیقی سیاهی که تو گفتی کشیده میشن؟ البته نه همشون ولی بعد از یه بازه ی زمانی اغلب درگیر این نوع موسیقی میشن. و نکته ای که خیلی ذهنمو مشغول کرده اینه که چرا اغلب کسایی که این نوع موسیقی رو گوش میدن از مرگ نمیترسن؟! خیلی برام جالبه! خیلی هاشون اصلا" با مرگ زندگی می کن. مثل یکی از رفقا که به جای تختخواب شبا تو تابوت میخوابه و واقعا" لذت میبره... یه لذت عجیبی تو این سبک موسیقی هست. تجربش کردم. واقعا" لذت بخشه ولی به چه قیمتی؟ به قیمت از دست رفتن و از دست دادن همه چیز ...
    البته آرش یه نکته ای هم هست ، موسیقی با سلیقه ی انسان ها ارتباط مستقیم داره و به تعداد انسان ها سلیقه هست. تو این زمینه با نظر بابک موافقم.

  10. سیاوش نوشته:

    سبک خوب و جالبیه اما متاسفانه همونجور که گفتی گروه بد هم توش زیاد پیدا میشه!...
    با سه خط آخر پستت هم موافقم! :دی

  11. محسن نوشته:

    از نظر من بخش عمده اي از اين موضوع به شخصيت و خصلت مخاطبين هم مربوط ميشه. از نظر بعضي از جوونا موسيقي پاپ يك موسيقي عاليه ولي از نظر من مزخرفه. خب اين قبيل سبك هاي موسيقي يعني موسيقي هاي سياه، در نظر يك رپر و در نظر يك متالر اصيل و تحصيل كرده كاملا متفاوته. پس به نظر من ميشه تأثير اون رو نسبي تلقي كرد.

  12. آرش نوشته:

    درود سعید جان
    مرسی از نظرت
    والا بیشتر می خواستم از دید روانشناسی به موسیقی سیاه نگاه کنم و نمی خواستم وارد بحث ساز ها بشم.
    اینکه خیلی از بند های راک و متال به مرور به این موسیقی رو می یارن هم بحث بسیار خوبیه و می تونه موضوع یک پست دیگه باشه ولی سعی کردم به این سوال که چرا این موسیقی داره رشد می کنه جواب بدم که شاید بی ربط به سوال اول نباشه.
    مرسی سعید جون
    بای

  13. آرش نوشته:

    سیاوش جان مرسی از نظرت
    محسن جان با نظرت تقریبا موافقم

  14. wastedmind نوشته:

    با سلام و تشکر از مقاله ی مفیدتون.بنده نه اطلاع زیادی از موسیقی دارم و نه آرشیوی قابل قبول در دسترس.پس اظهار نظریم نمی کنم راجع به موسیقی بلک یا دووم.اما موضوعی که می خواستم بش اشاره کنم بحث خوب یا بد بودن بود.نه فقط راجع به موسیقی بلکه در تمامی زمینه ها.به راستی خوب یا بد رو چه کسی تعیین می کنه؟مذهب؟...خوب اگر اینطوره چه حرفی راجع به بلک یا دووم داره؟
    دیگران؟منتقدین؟خب ملاک ان ها چیست برای اینکار؟
    به نظر من نمی شود یک تعریف واحد برای خوب وبد،زشت و زیبا،ضعیف و قوی ارائه کرد.تنها و تنها احساس بی حد و مز آدمی قادر به قضاوت می باشد.به بیانی دیگر قضاوت در باره ی نفقط موسیقی بلکه تمامی جهان به سلیقه ی خود آدم بستگی دارد.چیزی به نام عقل مطرح نیست.

  15. Mohsen نوشته:

    قبل از هر چیز تشکر می کنم از بابت اینکه به بلاگم سر زدید . در مورد آشنایی ام با موسیقی خیلی شبیه wastedmind هستم!بنابراین چندان در این زمینه صاحب نظر نیستم . زیبایی و متانتی که در نگارش های شما وجود داشت باعث شد تا من از مخاطبین این بلاگ باشم(همچنین سخنان نیچه که سخت به اندیشش علاقه مندم ) البته از این طریق بیشتر می تونم با موسیقی متال هم آشنا بشم .وجود هر سبکی از موسیقی اشاره به وجود مخاطبانی برای اون سبک داره که در طی زمان بر هم تاثیر می گذارند. اما اگر اعمال حرکت بشر برای کاهش رنج ها و درد های زندگی( این نظر منه که به نتیجه ای که شما گرفتید منتهی میشه !) رو از یک اثر به عنوان یک معیاری از خوب بودن کیفی یک اثر موسیقی در نظر بگیریم کاملا با شما موافقم که تحرک فکری و ذهنی , بیشتر مواقع منجر به تلاش بشر برای دست یافتن به همون معیار خوبی که تعریف کردیم میشه .( فکر کنم یکم جملات تو هم پیچید !!! )
    راستی ,خوب یا بد یا فراتر از آن ؟
    پاینده باشید .

  16. Melancholic نوشته:

    از مطالب وبلاگتون واقعا لذت بردم.مخصوصا این پستتون... من بیشتر از طرفداران سبک دووم هستم تا دپرسیو بلک ... گروه های خیلی کمی هستن در این سبک که واقعا منو ارضا میکنن و باهاشون ارتباط برقرار میکنم.لذت عجیب و غیر قابل وصفی با شنیدن این نوع موسیقی ها تجربه میکنم هربار( بدون اغراق یک لذت روحی روانی غیرعادی منظورمه)حتی تاریک ترین و سیاهترین بند ها هم منو بسوی ارامش هدایت کردن...وقتی موسیقی صدای خواننده و اشعار داره با من همدردی میکنه من تسکین پیدا میکنم.باعث تخلیه ی روانی میشه به عبارتی.بگذریم از بعضی اشعار که دارن تشویق به خودکشی میکنن یا خودزنی و ...من در اینجور مواقع به موسیقی توجه دارم و ازش بینهایت لذت میبرم.مثل nocturnal depression ... و به نظرم اگه کسی بخواد خودکشی کنه و واقعا خواهان مرگ باشه بدون اینکه چنین موسیقی بشنوه هم کار خودشو انجام میده. فقط یک مسئله ای هست در سبک سویسیدال دپرسیو بلک متال اینکه خیلی از بندها به شدت کلیشه ای هستن و همونطور که خودتون اشاره کردین موسیقی قوی ارائه نمیدن...به نظرم تعداد کمی از گروه های این سبک قابل قبول هستن.من همیشه جذب گروه هایی میشم که هم از نظر موسیقی و وکال قوی باشن و هم از نظر احساسی و روانی ارضا کننده...پیشنهاد میکنم در مورد دو گروه silencer و shining در اینده مطلبی بنویسید...شاینینگ جزو گروه هایی هست که باهاش زندگی میکنم...
    بازم ممنون/m\

  17. محسن نوشته:

    ارش عزیزم سلام , بد جوری دلم برات تنگ شده پسر
    باید منو ببخشی که اینقد دیر دارم کامنت میذارم
    واقعا درگیر بودم و گرفتار اما منکر کوتاهی نمیشم.
    نقد بررسی بالا رو خوندم باید بگم با همه ی مطالبی که خونده بودم فرق داشت و به حقیقت نزدیک و نزدیک تر بود
    چرا که بیشتر کسانی که متال و مخاطبش رو مورد نقد قرار میدن جنبه های تصنعی و ظاهری رو به پرده ی تصویر میکشن . اما این مطلب برخاسه از یک ذهن اشنا با موسیقی متال بود . دمت گرم و خسه نباشی
    به زودی بر میگردم و در کنار دوسای خوبم
    به نوشتن ادامه میدم
    فعلا

  18. Black نوشته:

    "موسیقی خوب باید بتواند تحرک فکری و ذهنی در شنونده پدید آورد. موسیقی ای که صرفا فضاهای تیره و تار و نواهای مالیخولیایی دارد و کرختی و سکون را به شنونده تحمیل می کند چیزی بهتر از روضه خوانی های مداحان و عربده کشی های شان نیست. "
    جمله ی بسیار جالبی بود ...
    در قسمتی هم عنوان کردین که عده ای برای تخلیه ی بار روانی سمت بلک میرن و دسته ی دوم که افراد "کم ظرفیت" و "تازه کار" هستن و گوش کردن به این موسیقی برایشان پیامد های منفی بدنبال خواهد داشت ...
    چرا چنین اعتقادی دارید؟ یعنی تمام کسانی که بلک گوش میکنند و از قضا افسرده و منزوی هستن در صحن متال تازه کار و کم جنبه اند ؟ شما تضمین میکنید که همین افراد بعد از مثلا 15 سال گوش کردن به بلک متال (در حالی که دیگه تازه کار هم نیستند) تغییر رویه بدهند و از این ژانر برای تخلیه ی بار روانی و بهبود اوضاع روحی استفاده کنند؟!

    پ.ن: لینک شدین ;)

  19. آرش نوشته:

    به wastedmind
    دوست من با نظرت موافقم اما من اصلا نخواستم حکم صادر کنم و در این نوشتار فقط خواستم موسیقی سیاه رو بررسی کنم. صد در صد حق با شماست و خوب و بد به نظر بنده نسبیه... ضمناً من در مقام ارزشگذاری یک موسیقی نیستم ولی در مقاد نقد و بررسی آن هستم.

  20. آرش نوشته:

    به Mohsen
    شاید عنوان یکم غلط انداز هستش
    با تو هم موافقم
    مرسی

  21. آرش نوشته:

    به Melancholic
    آره واقعا گروه های قوی کم هستن
    من هم از علاقه مندان به shining و silencer هستم. سلیقه ات خیلی خوبه
    مرسی

  22. آرش نوشته:

    به به داش محسن
    منم دلم برات یه ذره شده
    خیلی وقته که کم پیدا هستی!!
    ایشالا که رفع بشه این گرفتاری های لعنتی!!!!!!!
    اینا که همیشه هستن آقا ولی باید کنار اومد
    مرسی که اومدی

  23. آرش نوشته:

    به Black
    سلام دوست من
    البته این چیزی که گفتید برداشت شخص شما بود از نوشته ی من نه اون چیزی که مد نظر بنده بود!
    اصلا قصد نداشتم بگم کسانی که به بلک علاقه دارن کم ظرفیت و تازه کار هستند روی صحبت من با برخی از افراد کم ظرفیت بود که بدون توجه به آثار مخرب موسیقی های دپرسیو جذب اون ها می شوند. همین طور که گفتم موسیقی دپرسیو دوتا اثر مختلف داشت:
    «1)از غم ها و مشکلات فکری و روحی انسان بکاهد و او را به آرامش و آسودگی فکری هدایت کند.
    2)بارقه ی امید و انگیزه ی زندگی اش را به ناامیدی و محکومیت به شکست بدل سازد
    »

    بازم مرسی که وقت گذاشتی
    تو هم لینک شدی
    بای

  24. Black نوشته:

    ممنون آرش عزیز
    بله احتمالا برداشت من اشتباه بوده . ممنون باز هم سر میزنم

    پ.ن : دیدم که گفتین از سایلنسر و شاینینگ خوشتون میاد ... فکر کنم از نظر سلیقه تا حدودی نزدیک باشیم ، پس پیشنهاد میکنم اگر کار های Sun Of The Sleepless رو نشنیدین حتما به فکر تهیه اش باشید اگر لینک مناسبی هم پیدا نکردین خوشحال میشم در اختیارتون بزارم

  25. محسن نوشته:

    يه بلاگ بهتون معرفي مي كنم برين و ببينين و بخندين!!!
    http://dorooghin.blogfa.com
    پست "شیطان‌پرستی گوتیك" رو بخونين ببينين يه آدم چقدر مي تونه احمق باشه كه يه همچين پستي ميذاره!!!!!!

  26. سامان نوشته:

    ممنون از محسن عزیز که این وبلاگ رو به من معرفی کرد کهبرم ببینم و واقعا خندیدم
    برید و یه حالی به این نویسنده بدید.

  27. آرش نوشته:

    کرکره خنده بود این بلاگ!
    واقعا جالب توجه!!!!!!
    چه کودن هایی در این مملکت زیست می کنند و از آن بد تر چه کودن تر هایی در محیط اینترنت می نویسند!

  28. Mohsen نوشته:

    آرش عزیز موفق نشدم آهنگ Don't hate me رو دانلود کنم . ( مدیا فایر لینک دانلود نداره !) ممنون میشم اگه امکانش هست لینک دانلودش رو اصلاح کنی .

  29. Black نوشته:

    سری به وبلاگم بزن ، فایلی گذاشتم که شاید به کارت بیاد !

  30. Mohsen نوشته:

    خیلی ممنونم آرش جان...حق با شما بود لینکش مشکلی نداشت . دانلودش کردم... کار جالبی بود ...
    یه درخواستی داشتم ....باتوجه به اینکه اطلاعات موسیقی من تقریبا در حد صفره اگه امکانش هست لطف کنید چند تا اثر که فضای سنگین تری داره ( نسبت به don't hate me )_( متاسفانه تجربه موسیقی گوش کردنم هم کمه اونهم در سبک متال!)... ودر ضمن کلا متن ( کلام, شعر ) هم نداشته باشه, بهم معرفی کنید .باز هم بابت لطفتون سپاسگذارم ... بدرود .

  31. وارنینگ نوشته:

    وارنینگ آپدیت شد!

  32. Mohammad Ghobakhloo نوشته:

    سلام ارش و مرسی بابت پست خوبی که گذاشتی. من در رابطه با اناتما همین مسیر کج رو پیش میرفتم. یعنی با اهنگ های مثل Violent و childhood dream خیالبافی میکردم. طوری که تا مدتها نفهمیده بودم فلانجا این صدای گیتار نیست. من واسه خودم تا جایی همزادپنداری و خیالبافی میکنم که از درک فنی موسیقیشون غافل نشم. البته تازه بهخ این نتیجه رسیدم.
    در مورد بعضی از نظرات باید بگم. این بحث که میگن طرف داره موسیقی رو واسه پزدادنش یا داشتن یه پرستیژ نامتعارف گوش میکنه زیاد بحث مهمی نیست. تو هنر کلا همچین ادمایی پیدا میشن.

  33. خاموش نوشته:

    بابا انقدر خر نزنین!! بشینید یک پست بدید حوسلمون سر رفت!!

  34. خاموش نوشته:

    حوصله*

  35. آپ كردم!
    دوست دارم نظرتو بدوم...

  36. mohsen نوشته:

    salam arash jan delam bad joori baratoon tang shodh
    midoonamo harfe deleto mifahmam
    behet hagh midam nanvisi
    ama midoonam ye rooz bar migardi
    chon az eshgh nemishh gozasht
    pas montazer postaye gghashanget hastm
    mer30

  37. یک درون گرا نوشته:

    من حدود 8 سال می شه به folk metal/doom metal/deppressive black metal/suicidal black metal/gothic doom metal گوش می دم. من به علت عقاید فلسفی و دیدی که نسبت به جهان دارم و اینکه عاشق تنهایی هستم و طبیعت و زیباییهاش رو می پرستم به این نوع موسیقی مقدس گوش می دم.باعث می شه از افسردگی و تنهایی لذت ببرم.باعث می شه وقتی هوا سرد و ابریه و شبه و وزش باد شدیده و uaral گوش می دم لذت ببرم.البته همه اینا تو دنیای درونمه و نمی ذارم رو زندگیم تاثیر بدی بذاره(بهتره هر چیزی سر جاش باشه دوستان) من کسیم که سالها موسیقی فلسفی گوش کرده و ادعایی هم ندارم .تو هیچ چیز افراط نکنین.حرف آخرم اینه:(((فقط زجر کشیده ها از این نوع موسیقی لذت می برن و به ارگاسم ذهنی می رسن)))

  38. Unknown نوشته:

    سلام رفیق یه تماس باهام تلگرام بگیر @hypocrisies

  39. Unknown نوشته:

    شوگیز فوق العاده و ترکیب خوبی با پست بلک داره من این ژانر رو یه پیشرفت میبینم

  40. Unknown نوشته:

    کس ننت

ارسال یک نظر

ترجمه شده برای بلاگر فارسی و توسط مجتبی ستوده | این وبلاگ برای تمامی مرورگرهای موجود بهینه سازی شده است
ایجاد شده با قدرت بلاگر | خوراک مطالب | خوراک نظرات | طراحی شده توسط MB Web Design