...

۱۳۸۹ بهمن ۸, جمعه در ۱۲:۱۶


وا‍‍ژه ها و كلمات ناقل معاني و مفاهيمي هستند كه نا خودآگاه با دريافت آنها احساس و حالات گوناگوني در پس زمينه ي ذهن ما تداعي مي شوند و همين پس زمينه ي ذهني باعث شكل گيري نيم بيشتري از درك و برداشت ما از هدف و مقصود حقيقي بيان آن كلمات مي شود.

با در نظر گرفتن اين نكته كه يكي از اصلي ترين و پر كاربردترين راه هاي ارتباط ميان انسان ها ارتباط كلامي و بعضن نوشتاري است پس انتخاب وا‍ژه هاي مناسب و بجا يكي از مهمترين عوامل در رساندن كامل و صحيح مقصود ما از ارتباط با ديگران است.

به همين شكل علائم و نشانه هاي بصري نيز به نحو چشم گيري مي توانند از بار واژه ها كاسته و آنها را در رساندن معنا و مفهوم ياري دهند.در اين بين هدف اصلي اين نوشتار نشان دادن سهم واژه هاست...واژه هايي كه جملات را مي سازند...جملاتي كه اشعار،داستان ها و سخنان ما را شكل مي دهند...اشعار و كتاب ها و سخناني كه شايد خود سرنوشت ما و يك نسل را شكل مي دهند و يا سال ها آوازه ي گوش نسل هاي متعدد خواهند بود...

هدف از خلق آثار هنري مانند شعر،داستان،موسيقي و… نيز انتقال مفاهيم گنجانده شده در اين آثار و به نوعي ارتباط انسان هاست…

موسيقي نيز يك زبان است كه از به هم پيوستن واژه ها پديد مي آيد…واژه هايي كه شايد با كلمات و واژه هاي متداول ما متفاوت باشند ولي مي توانند حتا بهتر از آنها در رساندن اهداف و مفاهيم گوناگون عمل كنند…

نت ها ملودي ها ريتم ها و هارموني ها،واج ها و كلمات اين زبانند…

اشعار نيز با همراهي كردن موسيقي به انتقال هر چه بهتر احساس و مفاهيم كمك بسياري مي كنند…

در موسيقي و شعر نيز انتخاب واژه هاي مناسب چه در متن و چه در نام قطعات يكي از مهمترين عوامل براي انتقال بهتر مفهوم شعر و يا قطعه ي موسيقي به شمار مي رود.

برخي اسامي خود به خود براي گروه ها و سبك هاي مختلف مرز ايجاد مي كنند...يا همانطور كه گفته شد به نوعي قبل از شنيدن يك اثر و يا آشنايي با يك گروه خاص با پيش زمينه ي معنايي كه براي ما به وجود مي آورند باعث ايجاد يك ذهنيت خاص مي شوند كه اين ذهنيت تاثير بسزايي در درك كلي ما نسبت به گروه يا اثر مورد نظر خواهد داشت.

SLAYER...نا خودآگاه با شنيدن نام SLAYER (قاتل،سلاخ) حتا براي كسي كه هيچ ذهنيتي نسبت به اين گروه Thrash Metal ندارد تصوير يك گروه با موسيقي و اشعار بسيار خشن و سريع در ذهن شنونده شكل مي گيرد و او قبل از شنيدن و آشنايي بيشتر با گروه يك ذهنيت نسبي نسبت به موسيقي مورد نظر پيدا كرده كه اين ذهنيت چه درست چه غلط بر نظرات بعدي اون نسبت به گروه تاثير خواهد گذاشت...حتا اگر موسيقي گروه با تصورات او كاملن مغاير بوده باشد...

يا Metallica...فقط چند ميلي ثانيه فكر كردن براي ريشه يابي اين اسم كافيست تا مخاطب تنها با شنيدن نام گروه كاملن متوجه سبك و جزئيات موسيقي و كاري گروه متاليكا شود...


Megadeth,lamb of god,in flames,death,cradle of filth,gojira,immortal,…………


حتا بدون هيچ پيش زمينه اي با شنيدن اسامي بالا 90 درصد ماهيت موسيقي و اشعار گروه (حتا به غلط) در ذهن مخاطب به تصوير كشيده ميشود...

و اما.............TOOL...

تا پس فردا هم روي اين اسم فكر كنين عمرن نمي تونين هيچ پيش زمينه ي درستي نسبت به اين گروه توي ذهنتون ايجاد كنين...(لهجه ام عوض شد :D چون حس كردم عاميانه نوشتن اين دو خط بهتر مطلب رو ميرسونه) و اين يعني موسيقي به وا‍ژه ها معنا مي بخشه نه واژه ها به موسيقي...


Tool با تلفيق موسيقي بي نظير خود با مفاهيم عميق گنجانده شده در اشعار فلسفي و به تفسير بعضي عرفاني و با همراهي جلوه هاي بي نظير بصري به عصاره ي بي نظير و كميابي از موسيقي دست يافته كه تنها لقبي كه مي توان براي اين سبك ويژه انتخاب كرد همين اسم گروه يعني tool است...

Tool در لغت به معني ابزار است...و انتخاب اين نام از طرف اعضاي گروه شايد براي نشان دادن هدف ابزاري موسيقي است...

ابزاري نه فقط براي گذر زمان...بلكه براي لحظاتي فارغ شدن از زندگي روزمره ي بشري...

موسيقي Tool را مي توان به دو بخش كاملن مجزا تقسيم كرد كه با وحود جدا بودن از يكديگر هر دو به طور موازي در يك مسير و به صورت هم نياز پيش مي روند...

از اين نظر اين دو بخش رو جدا از هم معرفي كردم كه خود گروه هيچ وقت متن اشعار رو به همراه آلبوم ها منتشر نكرده تا از تاثير دو طرفه ي هر كدوم از اين ها روي ديگري جلوگيري كنه،البته تاكيد بيشتر روي جلوگيري تاثير ترانه ها به روي موسيقي هستش...چون كه به دليل عميق بودن اشعار گروه اكثر شنوندگان بعد موسيقيايي آلبوم رو كنار گذاشته و خودشون رو توي اشعار آلبوم گم مي كنن در صورتي كه از خيلي جهات هدف اصلي بخصوص اعضاي گروه tool بعد موسيقيايي آلبوم هاست...

بحث حول محور جدا بودن اين دو بخش از هم در كل خيلي بحث پيچيده و سنگيني هستش و هستند كساني كه هر كدوم به يك نظر خاص متمايل هستند...

كساني مثل Roger Waters كه تاكيد بسياري روي اشعار و مفاهيم گنجانده شده در متن ترانه ها دارند و از اين جهت خيلي وقتها بعد موسيقيايي رو فراموش مي كنند و اگر David Gilmour اي در Pink Floyd نبود كسي نمي تونست بدون موسيقي بي نظير Gilmour حتا با در نظر گرفتن اشعار فوق العاده Waters به آلبوم The Wall اين گروه گوش بده...

و همينطور عكس اين قضيه...نميشه فقط موسيقي رو از بعد موسيقيايي نگاه كرد...و در كل به نظر من حضور قوي و همزمان اين دو بخش كنار هم يك امر الزامي براي موفقيت يك اثر هنري است...

يك مثال خيلي خوب براي اين قضيه كنار هم قرار دادن كارهاي انفرادي دو اسطوره ي دنياي راك هستش...يعني Roger Waters و David Gilmour...كارهاي انفرادي Gilmour از نظر موسيقي فوق العاده و بي نظيرن و كارهاي Waters از نظر ترانه ها...ولي توي هر دو كار ميشه به خوبي خلاء وجود بعد ديگر كار يعني موسيقي يا ترانه رو حس كرد.


گروه Tool با سبك Progressive راك/متال در سال 90 در Los Angeles كاليفرنيا شروع به كار كرد...

اولين آلبوم Tool يعني Undertow با ريشه هاي Heavy Metal در سال 93 منتشر شد ولي بعد ها به تدريج اعضاي گروه با انتشار آلبوم Aenima با گذر از Heavy به سمت Alternative به طرف شكل گيري مسير و سبك اصلي گروه پيش رفتند


اعضاي گروه :




Maynard James Keenan(Vocal)







Danney carey(Drums)






Adam Jones (Guitar)







Justin Chancellor (Bass Guitar)a






بهترين تعبيري كه از موسيقي Tool مي توان داشت تلفيق تضادهاست...
اوج ظرافت در عمق خشم و نفرت......غريب و آشنا...شرقي و غربي...

به عنوان يكي ديگر از خصوصيات منحصر فرد اين گروه مي توان به موزيك ويدئو هاي گروه اشاره كرد...
اكثر موزيك ويدئو هاي گروه بدون هيچ گونه تصوير از حضور اعضاي گروه هستند،و دليل اين كار نيز مثل منطق اصلي گروه يعني جلوگيري از به وجود آمدن واسط و مانع بين شنونده و پيام و موسيقي است...
همچنين اغلب ويدئوهاي گروه با تكنيك STOP MOTION يا STOP ACTION تهيه شده اند...
از بهترين موزيك ويدئوهاي گروه كه مثال خوبي براي اين نوع خاص از موزيك ويدئو ها هستند موزيك ويدئو Schism از آلبوم Lateralus است...

همانطور كه قبلن گفته شد يكي از نقاط قوت گروه علاوه بر موسيقي بي نظير گروه،اشعار عميقي هستند كه اغلب توسط مغز متفكر و ستون اصلي گروه يعني Marnyard نوشته مي شوند...Marnyard بدون شك جزو بهترين ترانه سرايان دنياست...(به نظر من ترانه،شعر و... كلمه هاي مناسبي براي نسبت دادن به متن آهنگ ها نيستند)
بدون هيچ توضيح بيشتري براي آشنايي بيشتر با سبك و اشعار گروه ميتونين با داونلود و ديدن ترجمه ي دو تراك از آلبوم Lateralus با سبك و كارهاي اين گروه بيشتر و بهتر آشنا بشين...




Parabol

گرم...به طرز غريب و محصور كننده اي گرم...
اين كالبد..اين كالبد كه من به تن دارم...
اين حقيقت...اين حقيقت كه تو را در آغوش مي كشد...
اين كالبد...اين كالبد كه من به تن دارم...
بسيار حيرت زده و اميدوار...
حيرت زده و به طرز وحشيانه اي اميدوار...

ما به سختي به ياد مي آوريم كه چه بود و چه شد پيش از اين لحظه ي گرانبها...
قبل از انتخاب حضور...در اين لحظه...در اينجا...
صبر كن...
اين كالبد...اين تن كه مرا از حركت باز مي ايستاند...
و تنهايي مرا در اينجا انكار مي كند...
اين تن...با اين تن من خود را جاودانه مي پندارم...و تمام اين درد و رنج را وهم و خيال...

______

Parabola

ما به سختي به ياد مي آوريم چه چيز و چه كسي پيش از اين لحظه ي گرانبها آمده
ما بودن در اين مكان را در اين لحظه بر مي گزينيم...بايست...در درون خود بايست...
اين حقيقت پاك...اين تجربه ي مقدس...
انتخاب حضور در اينجا...

اين كالبد...اين تن كه مرا باز مي ايستاند...انكار تنهايي من باش در اين تن...
اين تن كه مرا باز مي ايستاند...
حس جاودانگي...
اين درد و رنج چيزي چز اوهام نيست...

زنده ام!!! من در اين حقيقت مقدس...در اين حقيقت مقدس و انتخاب حضور در اين جا

اين كالبد...اين تن كه مرا باز مي ايستاند...انكار تنهايي من باش در اين تن...
اين تن كه مرا باز مي ايستاند...
حس جاودانگي...
اين درد و رنج چيزي چز اوهام نيست...

مي گردم و مي چرخم در اين حكايت آشنا...
و حول هر تجربه ي نو خود را مي تنم...
و اين فرصت و مجال را براي و نفس كشيدن و زنده بودن به نيكي مي پندارم...

اين تن كه مرا باز مي ايستاند و وجود سست و فاني ام را به من يادآور مي شود...
اين لحظه را در آغوش بگير و به خاطر آور كه ما جاودانه ايم...و تمام اين درد و رنج وهم و خيال..............

__________________________________

پي نوشت : سلام به همه ي دوستان عزيزي كه خيلي وقت بود دلم براتون تنگ شده بود و نمي تونستم بيام و به بهانه ي چند خط نوشته و كامنت كنارتون باشم...اميدوارم كه حال همه تون خوب باشه...

قبل از هر چيز به خاطر اين دوري طولاني مدت از آرش عزيز معذرت مي خوام...و تولد دو سالگي "متال براي هميشه" رو به آرش و بقيه دوستان عزيزي كه تو اين مدت ما رو از ياد نبردن تبريك مي گم...

يه كم نوشتن از موسيقي و مشتقاتش برام سخت شده بود و الانم چندان فرقي نكرده...اگه مي خواستم تو اين مدت چيزي بنويسم چندان نمي تونستم چيزي در خور و همسو با جو و محيط اين بلاگ و بحث هاي پيرامونش بنويسم...ولي ديگه نتونستم ننويسم...اومدم و با نوشتن اين چند خط يه بهانه تراشيدم تا دوباره كنار هم باشيم...

به اميد اينكه شروعي دوباره باشه براي روزهاي خوب گذشته...

ترجمه شده برای بلاگر فارسی و توسط مجتبی ستوده | این وبلاگ برای تمامی مرورگرهای موجود بهینه سازی شده است
ایجاد شده با قدرت بلاگر | خوراک مطالب | خوراک نظرات | طراحی شده توسط MB Web Design